سنگربان

"سنگربان" پایگاهی است فرهنگی، در تقابل با تهاجم معاندان داخلی و خارجی

سنگربان

"سنگربان" پایگاهی است فرهنگی، در تقابل با تهاجم معاندان داخلی و خارجی

سنگربان

پشت « سـنگر » ها خوابمان نبرد؛
همیشه امکان ضربه زدن از سـوی دشمنان انقلاب و دشمنان ایــران اسـلامی هـسـت، حتـــی در بهتــرین شرایط. همیشه کـمیــن دشــمن را در نظـر داشته باشـیم، هوشـیار باشــید. این همـان توصـیه ی امـیــر مؤمنان (ســلام اللّه علیـه) اسـت که فرمود: «و من نام لم ینم عنه» در عرصـه زندگی سیـاسی دچــار خــواب آلــودگی نـشـویـم، در پــشـت « ســنــگر » ها خوابمان نبـرد. اگر تو خوابت برد، باید بدانی که دشمن ممکن است بیدار باشد.
امـام خامـنـه ای (مد ظله العالی)

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
وصیت شهدا
طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

هفتاد سال ، هفت روز یک نان

جمعه, ۱۲ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۴۳ ب.ظ

http://3et.ir/up/2013/01/sms_www.3et.ir-161.jpg

منتظران ظهور-گویند عابدى هفتاد سال خدا را عبادت کرد. شبى در عبادتگاه خود مشغول راز و نیاز بود. زنى آمده درخواست کرد او را اجازه دهد شب را در آنجا بسر برد تا از سرما محفوظ بماند. عابد امتناع ورزید. زن اصرار نمود باز نپذیرفت ، ماءیوس شده برگشت .

در این هنگام چشم عابد به اندام موزون و جمال دلفریب او افتاد هر چه خواست خود را نگه دارد ممکن نشد از معبد بیرون آمده او را برگردانید داستان گرفتار شدن خود را شرح داد. هفت شبانه روز با او بسر برد.

شبى به یاد عبادتها و مناجاتهاى چندین ساله افتاد بسیار افسرده گردید به اندازه اى اشک ریخت که از حال رفته بیهوش شد. زن وقتى ناراحتى عابد را مشاهده کرد همین که به هوش آمد گفت تو خداى را با غیر من معصیت نکرده اى اگر با او از در توبه درآئى شاید قبول کند. مرا نیز یادآورى کن .

عابد از عبادتگاه بیرون شد سر به بیابان گذاشت . شب فرا رسید پناه به خرابه اى برد، در آن خرابه دونفر کور زندگى مى کردند که هر شب راهبى براى آنها دو گرده نان به وسیله غلامش مى فرستاد. غلام راهب آمد، به هر کدام یک گرده نان داد. یکى از نانها را عابد معصیت کار گرفت . کورى که به او نان نرسیده بود در گریه شد. گفت امشب باید گرسنه به سر برم . غلام گفت دو گرده نان را بین شما تقسیم کردم .

عابد با خود اندیشید که من سزاوارترم با گرسنگى بسر برم این مرد مطیع و فرمانبردار است ولى من معصیت کار و نافرمانم . سزایم این است که گرسنه باشم ، نان را به صاحبش رد کرد.

آن شب را بدون غذا بسر برده ، رنج و ناراحتى فراوانى و شدت گرسنگى توان را از او ربود، به اندازه اىضعف پیدا کرد که مشرف به مرگ گردید. خداوند به عزرائیل امر کرد روح او را قبض نماید وقتى از دنیا رفت فرشته هاى عذاب و ملائکه رحمت درباره اش اختلاف کردند.

فرشتگان رحمت مدعى بودند که مردى عاصى بوده ولى توبه کرده است . ملائکه عذاب مى گفتندمعصیت نموده با مامور او هستیم . خداوند خطاب کرد عبادت هفتاد ساله او را با معصیت هفت روزه اش بسنجید. وقتى سنجیدند معصیت افزون شد. آنگاه امر کرد معصیت هفت روزه را با گرده نانى که دیگرى را بر خود مقدم داشت مقابله کنید سنجیدند به واسطه ایثار و انفاق گرده نان زیادتر گردید و ثواب آن افزون گشت . ملائکه رحمت امور او را عهده دار شدند.

  • فدایی رهبر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی