سنگربان

"سنگربان" پایگاهی است فرهنگی، در تقابل با تهاجم معاندان داخلی و خارجی

سنگربان

"سنگربان" پایگاهی است فرهنگی، در تقابل با تهاجم معاندان داخلی و خارجی

سنگربان

پشت « سـنگر » ها خوابمان نبرد؛
همیشه امکان ضربه زدن از سـوی دشمنان انقلاب و دشمنان ایــران اسـلامی هـسـت، حتـــی در بهتــرین شرایط. همیشه کـمیــن دشــمن را در نظـر داشته باشـیم، هوشـیار باشــید. این همـان توصـیه ی امـیــر مؤمنان (ســلام اللّه علیـه) اسـت که فرمود: «و من نام لم ینم عنه» در عرصـه زندگی سیـاسی دچــار خــواب آلــودگی نـشـویـم، در پــشـت « ســنــگر » ها خوابمان نبـرد. اگر تو خوابت برد، باید بدانی که دشمن ممکن است بیدار باشد.
امـام خامـنـه ای (مد ظله العالی)

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
وصیت شهدا
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

اهل قلم

آوینی

مرتضی

عبادات

غضب

عروج

حجاب

پیام شهدا

اختلاف

خیانت

رهبر

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
پیوندها
پیوندهای روزانه
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

شهید محمودرضا بیضایی مدافع حرم در سوریه مانع کتک زدن تروریست اسیر شده توسط سربازان ارتش سوریه میشود.

جمعه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۳۱ ب.ظ

 

 

  • فدایی رهبر

نظرات  (۲)

  • ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۴۱
  • سیده بانو
    • شهادت هنرمردان خداست
    پاسخ:
    اللهم الرزقنا توفیق الشهادت
  • ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۰۵
  • محتاجبدعا
    • سلام فدایی : این موضوع مرا به یادخاطره ای از زمان دفاع مقدس انداخت همین اتفاق در عملیات بدر برای من پیش امد نیمه شب عملیات را آغاز کردیم خط مقدم دشمن را شکستیم و مستقر شدیم تا نیروها پشتیبان برسند نزدیک صبح شد وهوا کم کم داشت روشن می شد نیروها رسیدندند و قرارشد گردان ما که خط شکن بود به پیشروی ادامه دهد همین طور که به جلو می رفتیم یکی ازنیروهای دشمن از ناحیه پا مجروح شده بود واز زمین نمی توانست حرکت کند و از درد به خود می پیچید مابه جهت اینکه در حال پیشروی بودیم نمی توانستیم برایش کاری کنیم شب گذشته شب سختی برای ما بود بچه های ماهم خسته بودند نفر جلوتر من می خواست خستگی خود را به سر آن نیروی مجروح دشمن خالی کند که پایش را به طرف پای مجروح دشمن پرتاب کند تا آن نیروی دشمن را به حساب خودش اذیت کند بلافاصله من از نیت آن نیروی رزمنده خودمان آگاه شدم و سریعا پایم جلو ی بردم و حائل پای او و آن مجروح دشمن کردم وبه متذکرشدم این مجروح دشمن الان درپناه ما است و ما حق نداریم بااین اسیر که مجروح هم است رفتار بدی داشته باشیم( طولانی شد ببخشید)
    پاسخ:
    سلام.
    ممنونم از این خاطره زیباتون.
    اللهم الرزقنا توفیق الشهادت.
    التماس دعا دارم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی