ان کسر ظهری...الان کمرم شکست...
دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۲۷ ب.ظ
گفت:رفتم تشیع جنازش دیدم درخونه شون گاردبستن وبازرسی بدنی میکنن گفتم مگه کی میاد گفتن بماند....
کارتم رونشون دادم دیدازاطلاعات سپاه یزدهستم گفت بفرما.....
رفتم ازفرماندشون پرسیدم کی میاد تشیع جنازه که این همه تشکیلات روهم کردین گفت:
سردارحاج قاسم سلیمانی!
گفتم او....
اینجا؟
تواین موقعیت؟
خیلی تعجب کردم ...
بالاخره سرداراومد فکر کردم تشیع میکنه میره ولی نه وایساد نمازخوندن بعد
اومد جلوقبر ماهم گاردحفاظتیش بودیم.
گفت میکروفن ،
بعد شروع کرد زیارت عاشوراخوندن.....
جمله اول راکه خوند دیدم سرشوگذاشته رو تابوت خیلی گریه میکرد.
فکر کردیم جون داده
.بعدخودشو به زور کنترل کردوزیارت را تموم کرد .
ازجمعیت انبوهی که اومده بودن کسی نمیدونست کی داره زیارت عاشورامیخونه وجلوچه خبره؟...
زیارت تموم شد.کفشاشودراورد
بااحترام خیلی زیادی واردقبرشد
گفتن یه عبا سیدحسن نصرالله هدیه کرده
گرفت پهن کردتوی قبر
.بعد یه پرچم دادنش گفتن ازگنبد امام حسین بچه های سپاه قدس هدیه کردن، گذاشت گوشه ی قبرش....
بعددیدم سردارقاسم سلیمانی یه پلاستیک از توجیبش بیرون اورد ....
تربت بود گفت گذاشته بودم واسه خودم....
ریخت کف قبر....
گفتیم حالا میادبالا...
سردارگفت جنازه روبدین خودم میزارم توقبر
.کفن روگذاشت بعدبایکی ازطلبه های معروف شروع کردتلقین خوندن ....
نیم ساعتی طول کشید....گفتیم حالامیادبالا
....
لحدهاراهم گذاشت.
اومدیم خاک بریزیم گفت خودم میریزم .
شروع کردبامشت خاک ریختن ....
کل قبررابامشت پرکرد.
اومدبالادیدیم دست کمرگرفته میگه الان ان کسرظهری....حالادیگه پشتم شکست....
خاک سپاری سردارسرافرازالله دادی.....
نقل ازبچه های حفاظت اطلاعات سپاه یزد دوستان صمیمی سردار الله دادی
منبع:
- ۹۳/۱۱/۰۶